پرش به محتوا

بحث:ناصرخسرو

محتوای صفحه در زبان‌های دیگر پشتیبانی نمی‌شود
افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

درخواست ترکیب

[ویرایش]

از صفحه‌ی دیگری با عنوان ناصرخسرو. باید ترکیب شود:

ناصرخسرو بلخی (481–394 هـجـری) يكي از نابغه هاي فكري و شاعر مشهـور ادب فارسي دري در قـرن پنجـم هجري ( يازدهـم ميلادي ) محـسوب ميگـردد. ابو معين ناصـر پسـر خسـرو پسـر حـارث قبادياني، شـاعـر، حكيـم، نويسـنده و سياح مشهـور و داعي بزرگ اسماعيلي در كيش اسماعيلـي معروف به حجـت خـراسـان در سال 394 هـ. در قباديان بلـخ ( در شمـال افغانستان امروزي ) بدنيا آمد است. ناصـر خسـرو در آعاز زندگي در دربار پادشـاهان غـزنوي اشتغال داشت ، امـا در سال در اثر خوابيكـه ديده بود به قول خودش از خواب غفـلت بيذار شـد، شغـل ديواني را كنار گذشـت و در جستجوي خقـيقـت ، معـرفـت و كمـال به مسـافرت پرداخت، تا سال 444 هـجري در مسـافـرت يسـر برد. وي مدت هفـت سال سرزمين عـربستان و شمال شرقي و جنـوب غـربي و مـركزي ايران و آسيـاي صغـير و شام و سـوريـه و فـلسـطين و مصـر و قيـروان و سـودان را سيـاحـت كـرد. مـدت سـه سـال در مصـر بماند، درين مسـافـرت هفت ساله با حكمـا و دانشـمندان ئ عـلـماي اديان مـختـاـف ملاقات كرد و مبـاحثات آراست در مصـر با الـمـويد فـي الدين شيرازي مـلاقات نموده و از طـريق وي در مصـر بديدار خـليفـة فـاطمـي ( امـام اسماعيـلـي ) المـستنصـربالله مشـرف گـرديد ، او كيش اسماعيلي را مـوافـق ميل و آرزوي خود يافت و بدان پيوست و عنـوان حجـت خـراسان را دريافت نمود. و در سال 444 هـ. كه حـدود پنجـا سال داشت به خـراسـان بر گشت و به بلـخ زادگا اصـلي خويـش فرود آمـد، و بدعـووت مـردم به كيش اسماعيلي پرداخت. امـا با خصـومت امـراي سلـجـوقي ترك مـواجـه شـد. امـراي سلجوقي شايد هم با اشـاره خـلفـاي بغـداد ( عباسيان) كه دشمنان خوني اسماعيليان ميباشنـد عـوام و عـلماي اهـل سنت را عليـه وي تحريك كـرده ، باب خصـومت را باز نمودند. عـوام در تباني با ملاها دست به آشـوب زده به خانه اش هجـوم برده به آتش كشيدند. آخـر نا گـزير خانه و كاشانه را ترك نموده متواري گشـت، ايتـدا به مازندران رفت و بعـد به گرگان و بالاخـره به ( يـمـگـان ) بدخشـان ( افـغـانستان ) پنـاهنـده شـد و بقـية عمـر خود را در آنجـا گذراند. ناصـرخسـرو بقـيه عمر خود در بدخشـان به تحقيق و تصنيـف و تآليـف پرداخـت، تا آنكـه در سال 481 هجـري پدرود حيات گفت.

                                                                                                                           1 -  سـفـرنامه ( شـرح مسـافـرت هفـت سالـه)

2 - زاد الـمسـافـرين ( عـقـايد فـلسفـي او را توضيح ميدهـد .) 3 - وجـه دين ( در بارة احـكام شـريعـت به طريقـة اسمـاعيلـه .) 4 - خـوان الاخـوان 5- روشـنايي نامـه 6 - سـعـادت نامـه 7- دلـيل الـمتـحـرين 8 - ديـوان اشعـار 9-جـا مـع الـحـكـمتيـن و كتب چند ديگري منسوب به ناصـرخسرو ميباشنـد كه به مرور زمان از بين رقته اند و يا شايد در مناطق كوهستاني بدخشـان در نزد اشخاص و افراد محفوظ ميباشند.

حكيم ناصرخسرو داراي تآليفات زيادي بوده مه برخي از آنها به مرور زمان نابود گشته شوربختانه به دوران ما نرسيده اند. چنانچه خود در بارة تاليفات و تصنيفاتش گويد:

منگر بدين ضعيف تنم زانكه در سخن

زين چرخ پر ستاره فزون است اثر مرا

اين كتابها عبارت اند از:

1 - ديوان اشعار به دري

2 - ديوان اشعار عربي كه در دست نيست. خود در مورد دو ديوان پارسي و عربي خويش گويد:

بخوان هر دو ديوان من تا ببيني

يكي گشته با عنصري بحتري را

يا:

اين فخر بس مرا كه با هر دو زبان

حكمت همي مرتب و ديوان كنم

3 - جامع الحكمتين - رسالة است به نثر دري در بيان عقايد اسماعيلي.

4 - خوان الاخوان - كتابي است به نثر دري در اخلاق و حكمت و موعظه.

5 - زادالمسافرين - كتابي است در حكمت الهي بزبان دري.

6 - گشايش و رهايش - رساله ليست به نثر دري شامل سي سوال و جواب آنها.

7 - وجه دين - كتابيست به نثر دري در مسايل كلامي و باطن عبادات و احكام شريعت.

8 - دليل المتحرين - مفقود.

9 - بستان العقول - آنهم مفقود.

10 - سفرنامه - كتابيست كه خلص محتواي سفر هفت ساله اش را در بر دارد.

11 - سعادت نامه - رساله ايست منظوم شامل سيصد بيت.

12 - روشنايي نامه - اين هم يك رساله منظوم است.

به غير از اينها كتب و رسالات ديگري نيز منصوب به حكيم ناصرخسرو ميباشند كه ازين قرار اند:

اكسير اعظم، قانون اعظم، دستور اعظم، كنزالحقايق، رسالة الندامه الي زادالقيامه و سرالاسرار.

-روزبه

جناب آرش که از من نقل قول نمودید, حداقل حرف مرا صحیح تکرار کنید, من گفتم که "وقتی نامی از خراسان باستان بوده نه ایران بوده نه افغانستان" برای ثبوت هم اینجا را بخوانید و دقیق نقشه را ببینید که اسمی از ایران و افغانستان نیست.حرف اصلی من این است که یا حقیقت باشد که از ارکان ویکیپدیا است و یا حد اقل نزدیکترین به حقیقت , اگر به بلخ و یمنگان که از توابع افغانستان هستند اعتراض دارید باید به خراسان باستان که نامی از ترکیب چند کشور همسایه بوده اکتفا نمایید. به تمامی مطالب تاریخ ایران و افغانستان هم کاری ندارم بحثها به نظر من بیجا و خارج از محدوده میباشد.همچنین بیشتر آنها حقایق تاریخی نیستن و فقط دروغهایی هستن که در اینترنت منتشر شده اند و یا به دست جیره خوران نوشته شده اند, میدانید که در قدیم رسم بوده که هر درباری برای خود شاعر و نویسنده و تاریخ نگار داشته باشد, پس هر چیزی را باور نکنید و کوشش به قبولاندن به دیگران هم نکنید.

   رژیم شاهی ایران کوشید تا با تغیر نام "فارس" به " ایران " تمدن آریانا را بخود منسوب نماید.آنها این نام را بسال 1935 یعنی وقتی که پی آمد های اغتشاش ، دولت و مردم افغانستان را مصروف ساخته بود ، بر خود گذاشتند. تا با اشتقاق کلمۀ ایران  از " آرین" ، نه تنها حقایق تاریخی را در افغانستان بلکه در مناطق همجوار آن  نیز وارونه جلوه بدهند . زیرا طوریکه درین مقال با استناد یاددهانی شد ، تمدن آریایی از افغانستان نه تنها بسوب ایران ، بلکه بسوب نیمقارۀ هند نیزانتشار یافت Reza 4545 (بحث) ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۵۱ (UTC)پاسخ

فاطمی

[ویرایش]

او خودش را فاطمی دانسته:


تو من ار چند به یک دین درم

تو زه ره من به رهی دیگری

لاجرم آن روز به پیش خدای

تو عمری باشی و من حیدری

فاطمیم فاطمیم فاطمی

تا تو بدری ز غم ای ظاهری

فاطمه را عایشه مارندر است

پس تو مرا شیعت مارندری

شیعت مارندری ای بدنشان

شاید اگر دشمن دختندری

من نبرم نام تو، نامم مبر

من بریم از تو، تو از من بری

گرچه مرا اصل خراسانی است

از پس پیری و مهی و سری

دوستی عترت و خانه‌ی رسول

کرد مرا یمگی و مازندری

مر عقلا را به خراسان منم

بر سفها حجت مستنصری

--خرس تیرخورده ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۵۵ (UTC)پاسخ

jتاریخ تولد

[ویرایش]

تاریخ تولد ناصر خسرو در تقویم مسیحی دقیقا برابر 29 اوت 1004 برابر 13 شهریور 383 است. در مقاله اشتباه آورده شده.

ر. ک. به دقیق ترین مبدل تقویم در شبکه

Xerxessenior (بحث) ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۴۲ (UTC)پاسخ

نام محل تولد و مرگ

[ویرایش]

در حال حاضر دو گروه از کاربران بر سر نام محل تولد و مرگ ناصر خسرو واینکه باید به آن ملیتی ایرانی داد یا افغانی، مشکل دارند از هر دوی این گروه درخواست می‌شود مدارک خود را نسبت به ادعاهایشان ارائه دهند

باتشکر Alireza12113  |  ✉ 

مقاله به علت خنثی سازی‌های بدون مدرک حتی با وجود اخطار، قفل شد. هر وقت بحث به نتیجه رسید بفرمایید مقاله را باز کنم. --فرشتهٔ مرگ (بحث) ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۲۵ (UTC)پاسخ
من البته قاطی این دعوا نبودم اما این شاید کمکتان کند اینجا در وبسایت دانشگاهMcGill یک مقاله از دایره المعارف ستاره شناسی یا ستاره شناسان موجود است و در پاراگراف دوم خط سه آمده که ناصر خسرو ایرانی است

Thomas Hockey et al. (eds.). The Biographical Encyclopedia of Astronomers, Springer Reference. New York: Springer, 2007, pp. ۸۲۰-۸۲۱

The famous Iranian poet Nāṣir‐i Khusraw (۱۰۰۳–۱۰۸۸) writes in his Safar‐nāma that he met Nasawī in Simnān (Iran) in 1046, where the latter was teaching Euclid's Elements, medicine, and arithmetic.

البته افغان‌ها (چه تاجیک و چه پشتون) هم ایرانی هستند و زبان فارسی و زبان پشتون هر دو از شاخه‌های زبانهای ایرانی است به همهٔ این گروهها می‌گویند ایرانی و مردمان ایرانی و نام تاریخی این مناطق هم جدا از مرزبندیهای سیاسی کنونی ایران است من اصلا علت این بحث‌های بی مورد که تعدادش هم زیاد شده را نمی‌فهمم قبیله گرایی و ملت سازی که هنر نیست. مثل اینکه فردا یک یک گروه هم ادعا کنند که حافظ و سعدی شیرازی بودند و ایرانی نبودند یا فردوسی خراسانی بوده و ایرانی نیست و این نوع قومگرایی و قبیله گرایی برای ناصر خسرو هم به همان میزان نادرست است.Iranic (بحث) ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۰۰ (UTC)پاسخ


اگر دنبال مدرک هستید که کجا نوشته شده‌است ایرانی یا غیره به ناصر خسرو در ویکی‌پدیای انگلیسی مراجعه کنید اونجا حداقل بحث ایرانی و افغانی بودن مطرح نیست! توجه کنید که در قسمت اول گفته شده تاجیکستان و سپس در قسمت زندگی گفته شده افغانستان! امیدوارم این نیز ویرایش نشود!باتشکر Alireza12113  |  ✉ 


درست است که کلمه ایران و ایرانی وسعت بزرگی داشته‌است و لی چیزی که مهمتر است اینست که از دیدخود به قضیه نگاه نکنیم، شما آمده‌اید و گفته‌اید تاجیک هاهم ایرانی اند پشتون‌ها هم ایرانی اند. چطور وقتی کسی خود متعلق بجایی نمی‌دانداو را وادار کرد؟
مثلا فرض می‌کنیم در جنگ ایران و عراق، عراق ایران را می‌گرفت و نام عراق روی سرزمین ایران گذاشته می‌شد. حال اکنون شما سهراب سپهری را یک شاعر ایرانی می‌دانستید یا عراقی؟
آن دوره نیز چنین بوده‌است ناصر خسرو در سرزمینی زندگی می‌کرد که حکومتش خود را ایرانی نمی‌دانست و البته از اقوام ایرانی تبار هم نبود. ناصرخسرو هم با حکومتش جمع می‌شود. به تصویر زیر دقت کنید. این تصویرمتعلق به ۴۳۴ سال پیش است. تصویر خود گویای همه چیز است.
سلطان محمود غزنوي
در آخر عرض می‌کنم که برچسب افغانی نیز برای ناصرخسرو نامناسب است. چون ناصرخسرو متعلق به خراسان قدیم بوده‌است و البته نامش هم واقعا خراسان بوده‌است. بهتر است از واژه خراسان باستان یا قدیم استفاده شود باتشکر Alireza12113  |  ✉ 
تشکر امیدوارم هر چه زودتر این بحث جنجالی پایان یابد و به نتیجه‌ای مطلوب برسیمباتشکر Alireza12113  |  ✉ 


آقای علیرضا دقیقا وسط مطلب من کامنتت را گذاشتی! وقتی می‌گوییم یک گروه ایرانی است یعنی به زبانهای ایرانی تکلم می‌کند منظورمان هم این نیست که از کجا گذرنامه گرفته یا مردمانش الان به چه نام خوانده می‌شوند اینجا فهرست زبانهای ایرانی موجود است. خراسان هم بخشی از ایران است و چیزی جدای از آن نیست. توصیه می‌کنم این مقاله را به فارسی بخوانی. آن مطلبی که من برای شما فرستادم از یک مقاله دانشنامه بود. در مورد محل تولد هم اینجا در دانشنامه فلسفه دقیقا به اینکه محل تولد ناصر خسرو در خراسان بخشی از ایران است اشاره شده(قسمت لایف پاراگراف دو):

In 1004, Abu Mo’in Hamid al-Din Nasir ibn Khusraw was born in Qobadiyan, the district of Marv, in the eastern Iranian province of KhurasanIranic (بحث) ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۰۴ (UTC)پاسخ

با درود بر همهٔ دوستان. چند نکته را فهرستوار برشمارم. باشد که مرهمی بر این مناقشه باد. اول اینکه «افغان» و یا «اوغان» دو معنا می‌دارند: نخست معنای تاریخی آن که موکداً اشاره به طوایف پشتون‌زبان می‌دارد که هم‌کنون در مناطق جنوبی افغانستان امروزین و شمال غرب پاکستان می‌زیند. دوم نام کشوری‌ست در آسیا که در سال ۱۲۹۸ خورشیدی به‌دست همان طوایف پشتون برپای شده‌است و نامش را وام‌دار همان‌هاست. در مواردی که خاصه بخواهیم به باشندگان آن دیار [مُرادم محدودهٔ جغرافیایی افغانستان کنونی‌ست]، پیش از ۱۲۹۸ خورشیدی اشاره کنیم، افغان خواندنشان —مگر پشتون‌زبان بوده‌باشند یا از مناطق پشتون‌نشین برخواسته باشند— نارواست زیرا عبارت افغان در مفهوم تاریخی‌اش تنها قابل اطلاق به پشتون‌زبانان است و بس. خراسان تاریخی نیز هرگز اندر پشتونستان (مناطق افغان‌نشین) نشده‌است. حتی همپوشانی هم نمی‌داشتند و تنها مرز مشترک می‌داشتند. در پاسخ به دوستمان جناب جیغِ خاموش (TheSilentScream) که فرمودند:

ناصر خسرو اهل خراسان باستان نبوده و اهل ایران بوده! در صورتیکه در زمان قدیم نه افغانستانی بوده و نه ایرانی...

بله با فرمایش اولتان همدلم. در قدیم افغانستانی نبوده‌است ولیکن ایرانی بوده‌است. شاید در دوره‌هایی نه به‌عنوان یک کشور متمرکز بل به‌سان یک حوزه تمدنی/فرهنگی/جغرافیایی که با تسامح بر «ایرانشهر ساسانی» همپوشانی داشته‌است. در جای دیگری دوستانمان چنین استدلال کرده‌اند که ناصرخسرو چون در زمان غزنویان بوده‌است و تختگاهشان در افغانستان کنونی‌ست، پس ناصرخسرو افغانی‌ست. در پاسخ باید بگویم که سلاطین غزنوی [گرچه ایرانی‌زاده نبودند] ولی مدعای حاکمیت بر همهٔ ایران داشته وز همین روی هماره به باختر نگریستندی و در همین راه ری را نیز تسخیر کردندی. گواه مدعایم نیز به این شعر از فردوسی در مدح محمود دقت کنید

به ایران و توران ورا بنده‌اندبه رای و به فرمان او زنده‌اند

یعنی فردوسی وی را شاه ایران می‌خواند حتی اگر تختگاهش در افغانستان کنونی بوده باشد. خراسان نیز [به‌همراه کرمان و آذربایجان و عراق عجم و طبرستان و پارس] هماره جزئی از ایران بوده‌است. به بیانی بهتر ایران را فرات تا جیحون خواندندی که خراسان نیز اندر آن بُوَد. باین قبیل تصاویر و نوشته‌های زیر آن نیز ارزش تاریخی نمی‌دارند و برای ملت‌سازی در کشورهای تازه‌تاسیس از این قبیل کارها شده‌است (زیاد جدی نگیریدشان). --آرش ۱۸ مهر ۱۳۹۰ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)پاسخ

ایرانیک عزیزلینکتان باز نمی‌شود!البته یکی از آن دو! Alireza12113  |  ✉ 
دوست من مقالات بریتانیکا مجانی نیستند برای خواندنشان یا باید مقاله را بخرید یا ماهانه سی و پنج دلار حق عضویت بدهید. اما اگر مقاله از یک بلاگ یا وبسایت دیگر پیوند داده شده باشد و خواننده از طریق آن پیوند وارد شود مقاله را کامل نشان می‌دهد بنابر این اگر لازم بود مدخلی را بخوانی نشانی اش را روی یک از همین صفحه‌های ویکی قرار بده دکمه پیش نمایش را بزن و روی پیوند کلیک کن و تمام مقاله را نشانت می‌دهد البته من نمی‌دانم شاید در محدوده جغرافیایی شما آی پی را بسته باشند اما قاعدتا با فشار دادن بر روی لینکهای من باید بتوانی مطالب را بخوانی Iranic (بحث) ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۵۲ (UTC)پاسخ


رستاخیزجان تصاویری که گفتی هیچکدامشان باز نشد بنظرم اصلا چیزی که گفتی وجود ندارد! در ضمن کمی هم ادب را رعایت کنید بدک نیست! بنده نه به کلمه افغان تعصب دارم و نه به خراسان! همان آریانا که شما گفتید را از همه بیشتر می‌پسندم. آیامی‌دانید کلمه آریانا در حال حاضر در کجا استفاده می‌شود؟ شرکت هوایی آریاناافغانستان بزرگترین وقدیمترین شرکت هوایی افغانستان، تلویزیون آریانا قدیمترین تلویزیون افغانستان و بسیاری از شرکت‌های بزرگ افغانستان که نام آریانا دارند. همینطور جالبست بدانید قبلا نام افغانستان آریانا بوده‌است، رسما!پس اگر آنطور که گفتید لطف بفرمایید از واژهٔ آریانااستفاده کنید ممنون هم می‌شویم. Alireza12113  |  ✉ 

جالبتر از همه اینست که همان فردوسی را که اینهمه بر او تکیه می‌کنید نسخهٔ اصلی شاهنامه را برای شاه غزنوی نوشت و به او پیش کش کرد. و همینطوراگر در همین شاهنامه مختصری دقت بفرمایید می‌بینید که بیش از همه نام شهرهای کهن افغانستان است که به چشم می‌خورد تا ایران! گل سرسبدشان کابلستان! آرش عزیز هر چند که ادب را رعایت نمیکنن! اما فرمودن که عکس جعلیست! برای کسانی امثال شما اگر اصل عکس را هم از موزه بیاورم باز هم زیر بار نمی‌روید! به من گفتید که تعصب دارم می‌شود بپرسم چرا در بین مدیران یک افغانی وجود ندارد؟بارها یکیشان نامزد شد اما نتوانست رای اعتماد بگیرد! در حالیکه شاهد بودم کاربری به نام آیدا در حالیکه مجموع ویرایش‌هایش به صد نمی‌رسید چنان موافقان جمعکرد که تماشایی! هرچند که خودش استعفا داد! می‌شود بگویید چرا با مدیر شدن یک افغانی مشکل دارید؟ مشکل این نیست! مشکل اینست که شما ایرانیان شاهان و مفاخرحکومتهای ایلخانی را که از مغولستان آمده‌اند را هم ایرانی می‌دانید! خلفای عرب را که حکومت میکردن ایرانی می‌دانید! درکل هر چی خوب هست ایرانیست! (تازگیها دوستی بود می‌گفت حضرت ابراهیم که جد حضرت محمدهست هم ایرانی بوده!) پیشنهاد می‌کنم که سفرنامه ناصرخسرو را بخوانید تا ببینید که چقدر از افغانستان وشهرهایش نام برده چندین برابر ایران! خطاب به فرید عزیز هم بگویم روستایی هم به همین نام در بلخ افغانستان موجود است.  Alireza12113  |  ✉ 

چرا وقت ویرایشگران بر سر این بحث‌های بیهوده باید تلف شود. محل تولدش را بنویسید بلخ. کشورش را هم نمی‌خواهد بنویسید (همه می‌دانند بلخ کجاست و کی جز ایران بوده و کی جز افغانستان شده. هر کس هم نمی‌داند روی لینکش کلیک می‌کند). بعد هم بنویسید فارسی زبان بود و زندگی اش را هم در فلان شهرها گذراند. در رده‌ها هم هم جز شاعران ایران قرارش دهید هم افغانستان. ایران بزرگ هم یک اسم من درآوردی است و هرگز نه ایران نه هیچ کشوری غیر از بریتانیا چنین پسوندی نداشته‌است. --م‍انفی ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۲۲ (UTC)پاسخ
درود دوست گرامی اینجا یک پروفسور در هاروارد هست که می‌گوید ایران بزرگ از چین تا خاورمیانه است. همینطور اینجا و اینجا و اینجا و اینجا برای نمونه به ایران بزرگ اشاره شده که احتمالا چیزی فراتر از افسانه باشد؛ در مورد بحث این مقاله هم مطلب ناگفته‌ای وجود ندارد و ما از دو جا نشان دادیم تاصر خسرو ایرانی است اینجا پاراگراف چهارم نوشته که محل تولدش ایران بوده و دقیقا اشاره کرده که خراسان بخشی از ایران است و اینجا پاراگراف دوم سطر سوم دقیقا به ملیت اش اشاره شده؛ همین دو مرجع که هر دو آکادمیک هستند برای ویرایش مقاله کافی است توصیه می‌کنم هر کس قرار است مقاله را ویرایش کند دو را هم برای ارجاعات بعدی وارد مقاله کندIranic (بحث) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۰۹ (UTC)پاسخ
در این مورد ظاهرا حق با شماست. البته این نام در مجامع غیر آکادمیک رواج چندانی ندارد و هر چند کسی منکر بزرگ بودن ایران در آن روزگار نیست ولی تنها کلمه ایران ذکر می‌شود. به هر حال یا نام کشور را نیاورید یا نام آن روز و امروزش را بیاورید: در بلخ واقع در ایران بزرگ آنروز و افغانستان امروز.... --م‍انفی ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۳۴ (UTC)پاسخ
  • من با اصطلاح ایران بزرگ موافق نیستم چون احتمالا بر اساس یک سوء تفاهم به وجود آمده‌است. چند نکته را ذکر می‌کنم: اولا دوستان باید در نظر داشته باشند واژه‌های ایران و افغانستان همسنگ نیستند چرا که واژه افغانستان در دوران اخیر و همزمان با تشکیل کشور امروزی افغانستان به‌وجود آمده‌است. در حالی که نام ایران اینگونه نیست و منظور ما از این واژه در مقاله‌هایی مانند ناصرخسرو و غیره این واحد سیاسی امروزی با مرزهای تثبیت شده یعنی کشورمشروطه سلطنتی ایران در تاریخ معاصر و جمهوری اسلامی فعلی ایران نیست، برخلاف افغانستان که دقیقا یعنی همین واحد سیاسی در آسیا و غیر از این هیچ معنا یا کاربرد تاریخی نداشته و ندارد و برخی دوستان ممکن است بدانند که در زمان نامگذاری این کشور گزینه‌های دیگری نیز مطرح بود. اگر ما ثابت کنیم که در قبل از دوران معاصر جایی به نام «ایران» وجود داشته‌است که این امر در دهها متن ادبی و تاریخی و فرهنگی موجود است و اصولا واژه ایران یک واژه بسیار کهن است پس باید این ایران جایی بوده باشد و البته مهمترین مشخصه این سرزمین، فارسی زبان بودن آن بوده‌است که افرادی مانند ناصرخسرو و فردوسی و رودکی و غیره به این زبان سخن می‌گفته‌اند. بله خراسان درست است ولی خراسان بزرگ یا قدیم تنها یکی از استان‌های سرزمین ایران بوده‌است. خراسانی‌تر از فردوسی سراغ نداریم که نام زادگاهش تاکنون خراسان است ولی او نام کشورش را ایران ذکر می‌کند. این ایران مرزهای تثبیت نشده‌ای با توران یا چین و ترکستان و غیره داشته‌است که مشخصه آنها هم داشتن زبان‌هایی غیر از فارسی است. (از این لحاظ می‌گویم نیازی به کلمه ایران بزرگ نیست، ایرانی که مد نظر ما در مقاله ناصرخسرو و غیره هست خودش بزرگ بوده!). کسانی که اصرار دارند نام ایران ذکر نشود و تنها خراسان گفته شود، یا هدف و اندیشه خاصی را دنبال می‌کنند یا دستکم دچار سوءتفاهم هستند. محمدعلی بختیاری (بحث) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۲۲ (UTC)پاسخ
دوست عزیز ایرانیک! اگه شما منبع ارائه می‌کنید بهتر است به منابعی که بنده ارائه کردم هم سری می‌زدید!ناصر خسرو در ویکی‌پدیای انگلیسی را که قبلا نیز گذاشته بودم نگاهی بیاندازید! اگر هم وقت کردید به اینجا و اینجا و اینجا و اینجا سری بزنید. در همهٔ این مقالات صراحتا از افغانستان یاد شده‌است و حداقل اگر هم نام افغانستان را نیاورده‌اند از خراسان یاد کرده‌اند. جالب است بدانید که دوتا از آن سایتها هم متعلق به ایرانیان است!
درکل من با نظر مانفی عزیز موافقم. یا تک تک تمامی شهرهایی که زندگی کرده را نام می‌بریم یا اینکه نامی برای سرزمینش برمی‌گزینیم که حداعتدال را رعایت کند. (آریانا یا خراسان)
یا تشکر Alireza12113  |  ✉ 
آقای بختیاری عزیز ما منکر اینکه واژهٔ ایران وجود داشته‌است و سرزمینهایی به این نام نیز وجود داشته‌است نمی‌شویم. چیزیکه منظور ماست اینست که ناصر خسرو در دورهٔ غزنویان زندگی میکرده‌است. در آن دوره اسمی که حکومت وقت بر کشور نهاده بود ایران نبود! نه شاه آن نژادی ایرانی داشت و نه نام کشور را ایران گذاشته بود!اگر کمی وقت کنید و سفرنامه ناصرخسرو را مطالعه کنید بارها از واژه افغان و شهرهای باستانی افغانستان امروزی نامبرده‌است!
یا تشکر Alireza12113  |  ✉ 

@مانفی: مانفی عزیز هیچکس مدعی وجودِ کشوری به‌نام «ایران بزرگ» به‌سان بریتانیای کبیر نبوده‌است. صفتِ «بزرگ» برای توصیف ایران در عبارت «ایران بزرگ»، تنها از برای متمایز ساختن ایران فرهنگی/هویتی (که از قضا کمی از ایران امروز بزرگتر بود) از واحد سیاسی کنونی ایران (ایران امروزین) کارکرد می‌دارد. انتساب هویت اشخاص تاریخی به ایران (یعنی ایرانی خواندنشان) از آن جهت مقبول است که عبارتِ «مردم ایرانی» [بر خلاف افغانی] از منظر تاریخی بار معنایی خاصی می‌دارد. به‌نقل از ریچارد فرای در دانشنامهٔ ایرانیکا، صفتِ مردم ایرانی را بر دو اساس می‌توان به جمعی اطلاق کرد: نخست آنکه به یکی از زبان‌های خانوادهٔ زبانی ایرانی سخن بگویند ودیگر آنکه در محدودهٔ فلاتِ ایران (یا همان محدودهٔ ایران فرهنگی) بزیند. بنابراین ایرانی خواندن ناصرخسرو و دیگر ناماوران این چنینی، نه به مثابهٔ داشتن شناسنامه و یا گذرنامهٔ ایرانی، بل نشانگر تعلق آنان به حوزه فرهنگی/تمدنی مشخصی به نام ایران است.
@علیرضا:علیرضای گرامی یحتمل منظور مرا بد انگاشته‌اید. اگر سخن درشتی گفتم که رنجاندتان رسماً پوزش می‌خواهم. ولیکن منظور من چیز دیگری بود: در قرون اخیر و پس از تشکیل دولت/ملت‌ها در اروپا و سپس‌تر به پیروی از آنان در دیگر کشورها، فرایندی مشخص، جهت‌دار و کانالیزه برای ساخت ملت برپایهٔ فاکتورهای فرهنگی/تاریخی در بیشینهٔ کشورها آغاز شد. من نیز نگفتم این قبیل تصاویر جعلی‌ست؛ بلکه گفتم محصول همان فرایند ملت‌سازیِ نوین در افغانستان و از برای هدفی مشخص است و احتمالاً قدمت آن تصویر به ۱۰۰ سال نمی‌رسد. بنابراین برای افغانی خواندن حتی «سلطان محمود» هم کاربری نمی‌دارد. فرمودید چرا مدیر افغانی نمی‌داریم. دلیلش خیلی واضح است: این نامرادی را نبود کاربران افغان سبب‌ساز است و بس. بسا که یکی‌شان تا مرز مدیریت رفت و ناغافل انصراف داد. و آن دیگری در اوج پیشرفت به یکباره صفحهٔ کاربری را حذف و عطای ویکی را به لقایش بخشید و رفت. --آرش ۱۹ مهر ۱۳۹۰ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۱۹ (UTC)پاسخ

علی جان این منابعی که شما دادید همانها نیست که من برای شما نوشتم اگر می خواهی منبعی بدهی یا از منابع دانشگاهی باشد (که آن هم باید ویژگیهایی داشته باشد و هر منبعی هم صرفا به علت دانشگاهی هم معتبر نیست). یا اینکه از یک دانشنامه معتبر لینک بده؛اینکه دو مطلب هر دو به انگلیسی نوشته شده باشند به این معنا نیست که هر دو یکسان اعتبار دارند. همینطور اینکه مطلبی از یک وبسایت ایرانی آمده باشد دلیل بر اعتبارش نیست. ما هم اینجا دعوای قومی نداریم برای دانستن حقایق تاریخی باید به منابع معتبر رجوع کنی متاسفانه بیشتر این منابع به زبانهایی غیر از فارسی است اما مترجم گوگل در خیلی از موارد می تواند کمک کند اینکه ایران چیست؟ این نام چه پیشینه ای دارد؟ محدوده اش کجاست؟ و خراسان چه معنایی داردو چه محدوده جغرافایایی داشته را باید خودت به دنبالش بگردی متاسفانه همانطور که گفتی کسانی هم هستند که فی المثل می گویند ابراهیم پیامبر، ایرانی بوده یا به قول تو ایلخانان ایرانی هستند اما برای پیدا کردن حقیقت ماجرا در این موارد یا موارد مشابه، با گسترش ارتباطات خیلی راحت از طریق اینترنت می شود اطلاعات بدست آورد کافی است چند قاعده ی کلی درباره ی ویژگی منابع علمی را بدانی و اینترنت هم در دسترس همه ی مردم است.Iranic (بحث) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)پاسخ
آنجا که از فرای نقل قول کردم منظورم از «خاورمیانه» «بین النهرین» بود که آن لغت را نادرست نوشتم و تصحیح می کنم.Iranic (بحث) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۵ (UTC)پاسخ
آرش جان و ایرانیک جان این بحث بیش از آنکه منظورم بود گسترش یافت و پای نام ایران ،ایلخانان و حضرت ابراهیم نیز به وسط کشیده شد . اصولا از ادامه دادن چنین بحث هایی که پایان خاصی ندارد و بیشتر شبیه مناظره است تا بحث ، تنفر دارم.
چیزهایی که باید میگفتم را گفتم و علاقه ای ندارم که بحث را بیش از این کش بدهم .
امیدوارم مدیران با خواندن این بحث ها ،منابع ودلایل ذکر شده هر دو طرف حتی الامکان حس ناسیونالیستی و وطنپرستانه خویش را کنار گذاشته و مقاله مذکور را به بهترین نحو ویرایش بسازند.
ما به تصمیم و عملکرد مدیران احترام میگذاریم و خواهیم گذاشت . با تشکر Alireza12113  |  ✉ 

در اول جناب آرش که نقل از قول من کردین باید بگویم که حد اقل قول مرا ذکر کنید نه اینکه حرف خودرا در قول دیگران دخیل کرده به نامشان نشر کنید (کاری که در بسیاری از مسایل تاریخی ذکر شده توسط شما انجام شده) من گفتم: "وقتی که خراسان کشور ناصر خسرو بوده, نه ایران بوده نه افغانستان..." که شما با توجه به زمان زیست این حکیم که در دورهء غزنویان بوده میتوانید با مطالعه به تاریخ مربوطه و نقشه جغرافیایی قلمرو غزنویان در[[۱]] میتوانید حقیقت مطلب را دریابید. و اگر دقت کنید قلمرو غزنویان چندین سال بعد به دست ایران که به دست سلجوقیان بوده تصرف شده: "under Ibrahim (1059–1099), the empire never reached anything like the same splendor and power. It was soon overshadowed by the Seljuqs of Iran." من تنها به دنبال نشر حقیقت هستم که یکی از ارکان دانشنامهء ویکیپدیا میباشد, بنا به تاریخ و موقعیت زادگاه و زیستگاه ناصر خسرو اگر افغانستان نزدیکترین واقعیت ذکر نشود ایران کنونی هیچ مناسبتی با آن ندارد پس بهتر است همان خراسان باستان که خود حکیم ناصر خسرو در سفرنامهء خود ذکر نموده اند و عطار نیشابوری نیز از آن یاد نموده, ذکر گردد. ویرایشهای عقده ای و کودکانه ء کسی که دو بار در ملیت ایران را جای داده هم حذف گردد (حداقل تکرار کلمات از نظر نگارشی مشکل دارد که واضح است نگارندهء مطلب ناسیونالیستی عمل کرده و عقدهء خود را در یک مطلب علمی تاریخی باز کرده است) لطفا بحثهای بیهوده از تاریخهای جعلی را تمام و به حقیقت خراسان باستان توجه نمایید. تشکر --TheSilentScream (بحث) ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۰۶ (UTC)پاسخ

TheSilentScream عزیز نمیدانم چرا اینقدر روی این قضیه پافشاری میکنید مسائل با ارزش تر اینها وجود دارند.باور کنید کسی نمی خواهد عقاید ناسیونالیستی را وارد کند حداقل من خودم عقاید خود را اینجا وارد نمیکنم و سعی میکنم فارغ از تعصبات باشم.هدف ما هم بیان واقعیات است.نام ایران بزرگ که فعلا حذف شده است ، بلخ را هم شما افزودید میتوانید در جلویش به جای تاجیکستان کنونی بنویسید افغانستان کنونی. کلا در مقاله فعلی 2 بار اسم ایران آمده یکی در ابتدای مقاله و یکی هم درباکس معرفی که ملیت را ایرانی ذکر کرده.من در این مورد فکر کردم و مقداری هم برای شما حق قائل هستم اما تا جایی که شما روی نام ایران تعصب نداشته باشید.چرا بگوییم خراسان باستان؟آیا خراسان کشوری مستقل بوده است؟آیا میتوان در جلوی ملیت فرد نوشت خراسانی؟چرا به جای خراسان باستان نگوییم کشور آریانا(ایران باستان)؟کشور آریانا همان نام ایران باستان است که افغانستان امروزی هم در قلمرو آن بوده است--رستاخیز ملی (بحث) ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)پاسخ

جناب رستاخیز ملی عزیز, اگر پافشاری در بین باشد از طرف دوستان دیگر بر ذکر نام ایران در جاهای غلط میباشد, شما طرف خود را برای پافشاری اشتباه انتخاب کرده اید, من اصرار بر حذف نام ایران از مقاله ندارم, بلکه مانند شما دلیل پافشاری دیگر دوستان را در دو نقطه ویرایشی خودم نمیدانم! اگر شما و دوستانی که علاقه به ذکر نام ایران در مقاله دارید میتوانید به جایی که ایشان در سفرنامهء خود از دیدار با عطار نیشابوری و دیگر مشاهیر ایران کنونی داشتند نام برده و موقعیتهای شرقی, شمالی و شمال غربی ایران کنونی را که در سفر به سوی عراق و مصر در سفر نامه یاد شده به نام ایران با ذکر منبع خود سفر نامه نام بنهید, نه اینکه از روی تعصب ملیت را ایرانی بخوانید و یا خود شخص را با توجه به زادگاه و زیستگاه به ایران پیوند دهید.

با توجه به مسایلی که ذکر نمودید آریانا نیز نامی مشترک و برازنده خواهد بود اما با منابعی که شما در سر دارید (طوریکه آریانا همان ایران است) ویرایش را اشتباه محض میدانم, به همین علت که به بحثها پایان داده باشم گفتم فقط خراسان باستان, ملیت هم نیاز نیست نوشته شود. همانطور که بسیاری از مشاهیر بدون تحریف ملیت نداشته و به مرزهای کنونی محدود دانسته نشده اند بهتر است که هیچ ملیتی برای ایشان هم نوشته نشود چی ایرانی و چه افغان!--TheSilentScream (بحث) ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۵۰ (UTC)پاسخ

دوست عزیز نام ایران حداقل از دوران ساسانیان به محدوده ای که در حال حاضر تبدیل به چند کشور شده و افغانستان هم بخش از آن است، اطلاق می شود و به مردم این سرزمین هم ایرانی می گفتند و بنابراین پدران شما هم ایرانی بودند بعدها که هر بخش جدا شد نام ایران بر قسمت بزرگتر مانده و بخشهای کوچکتر نام دیگر گرفت تا به امروز رسیدیم . اما ایران نام تاریخی منطقه ای است که از چین تا بین النهرین وجود دارد(نگاه کنید به چند مرجعی که در بالا قرار دادم) و نام تاریخی این منطقه ایران است جیز دیگر هم نیست و ربطی به ناسیونالیست بودن یا نبودن ما هم ندارد. مردم این منطقه هم ایرانی هستند. در مورد ناصر خسرو هم دو نقل قول از دانشنامه گذاشتم که ترجمه ی دقیقش این است که ناصر خسرو ایرانی است و محل تولدش هم در ایران است.دیگر جای بحث نمی ماند و این بحث ها همه بی مورد است اگر در مورد تعریف نام ایران مشکل دارید و اینکه چرا امروز ایران را فقط به یک قسمت از ایران می گویند باید مقاله ایران را ویرایش کنیم و نه مقاله ی ناصرخسروIranic (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۳۰ (UTC)پاسخ

جناب ایرانیک, همانطور که خود شما عرض نمودید, لطفا بحث نام ایران را به صفحهء مربوط به ایران ببرید, ناصرخسرو خود را در سفرنامه اهل خراسان باستان خوانده و تمامی مناطق ایران امروزی هم که در آن یاد شده نامی از ایران نبرده (که تکرار میکنم شما میتوانید در کنار نام مکانها نام ایران را اضافه کنید اگر به این انداره به بودن ایران در این مقاله اصرار دارید)و باز در آثارش خود حکیم ناصر خسرو و دیگر مشاهیر هم دوره نقل شده که ایشان در دورهء غزنویان میزیسته است که, بنابراین نمیدانم این بحث ساسانیان و ایران و گستردگی پرچم ایران چه ربطی به خراسانی بودن ناصر خسرو دارد, هیچکدام از حرفهای شما این قضیه که او اهل خراسان باستان بوده را نقض نمیکند, پس خود فریبی را کنار گذاشته به حقیقت بنگریم که همهء دنیا در حال پیشرفت هستند و حقایق را میشکافند و ما هنوز در قدیم مانده سر چیزی که خودش مدرک دارد هم بحث حقانیت میکنیم, جای تعجب نیست اگر به مناطق ما جهان سوم و یا عقب مانده اطلاق میشود, چون در همان گذشته مانده و نمیتوانیم حقیقت را به خود و دیگران بقبولانیم. (این که مدرک دارد دیگر خدا به حال قدیم "که معلوم نیست اول مرغ بوده است یا تخم مرغ" رحم کند) فقط ناصر خسرو و خراسان باستان! --TheSilentScream (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۰۶ (UTC)پاسخ

ناصر خسرو: افغانی یا ایرانی؟

[ویرایش]

به اعتقاد بنده بحث افغانی و ایرانی بودن ناصر خسرو هیچ گاه حل نمی شود. مگر اینکه ثابت شود او انسان مزخرفی بوده که باز هم جهت جریان عوض می شود. بنابراین من فکر می کنم بهتر است عنوان ناصر خسرو پارسی را بر او بگذاریم که اختلاف از میان برود. دیزباد وطن ماست (بحث) ‏۵ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۲۷ (UTC) دوست عزیز اولا اون موقع افغانستانی وجود نداشته دوما همونطور که میدونی افغان به قوم پشتون میگن نه پارسی زبانان--Mojiii ‏۱۳ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۱۶ (UTC)پاسخ

   رژیم شاهی ایران کوشید تا با تغیر نام "فارس" به " ایران " تمدن آریانا را بخود منسوب نماید.آنها این نام را بسال 1935 یعنی وقتی که پی آمد های اغتشاش ، دولت و مردم افغانستان را مصروف ساخته بود ، بر خود گذاشتند. تا با اشتقاق کلمۀ ایران  از " آرین" ، نه تنها حقایق تاریخی را در افغانستان بلکه در مناطق همجوار آن  نیز وارونه جلوه بدهند . زیرا طوریکه درین مقال با استناد یاددهانی شد ، تمدن آریایی از افغانستان نه تنها بسوب ایران ، بلکه بسوب نیمقارۀ هند نیزانتشار یافت .

   آنها از جنگاورانی چون کوروش ، داریوش ، پسربهرام گورو فیروز ساسانی تمثالی از اخلاق و تمدن را نقاشی میکنند . ولی نمی گویند که چگونه مقاومت های مردمی در افغانستان باعث نابودی و شکست آنها گردید. امروز بر هیچکس پوشیده نیست که تاریخ سرزمین ما مشحون از مبارزه علیه متجاوزین و دفاع از هویت فرهنگی و ملی ماست . افغانها نه تنها این مبارزه را از نیاکان شان به ارث برده اند بلکه در راه ترقی و تمدن این گوشۀ جهان نیز طی قرون گذشته ، دست آورد ها و داشته های خوبی را به یاد گار گذاشته اند . Reza 4545 (بحث) ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۴۸ (UTC)پاسخ

نامزد حذف شدن یک پروندهٔ ویکی‌انبار استفاده‌شده در این صفحه

[ویرایش]

پروندهٔ زیر از ویکی‌انبار که در این صفحه استفاده شده نامزد حذف شده است:

در بحث حذف که در صفحهٔ نامزدی صورت می‌گیرد شرکت کنید. —Community Tech bot (بحث) ‏۲۸ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۲ (UTC)پاسخ