پرش به محتوا

ایدئالیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
JYBot (بحث | مشارکت‌ها)
حوزهٔ مصوب هنرهای تجسمی است چون فرهنگستان کارگروه فلسفه ندارد (تا جایی که من دیده‌ام) خیلی وقت‌ها واژه‌ای میان چندین حوزه مشترک است.
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Parmenides.jpg|بندانگشتی|{{نقل قول|... زیرا اندیشیدن و هستی هر دو همان است.|پارمنیدس، ۳<ref>{{پک|خراسانی|ک=نخستین فیلسوفان یونان|ص=۲۷۸}}</ref>}}]]
[[پرونده:Parmenides.jpg|بندانگشتی|{{نقل قول|... زیرا اندیشیدن و هستی هر دو همان است.|پارمنیدس، ۳<ref>{{پک|خراسانی|ک=نخستین فیلسوفان یونان|ص=۲۷۸}}</ref>}}]]
'''آرمان‌گرایی'''<ref>{{یادکرد-فرهنگستان <!-- اطلاعات واژه --> |واژهٔ مصوب=آرمان‌گرایی |حوزه= هنرهای تجسمی | واژهٔ غیرفارسی با حروف فارسی =ایدئالیسم | واژهٔ غیرفارسی با حروف زبان اصلی =idealism |زبان واژهٔ غیرفارسی =انگلیسی <!-- اطلاعات منبع --> |دفتر=نخست تا چهارم |بخش=لاتین |تاریخ بازچاپ= |سرواژه= idealism }}</ref> یا '''ایدئالیسم''' یا مینوگروی {{به آلمانی|Idealismus}} یک گرایش فلسفی است که مدّعی است موضوع واقعی [[معرفت]] [[ایده|ایده‌ها]] استند. ایدئالیسم مدّعی نیست [[ذهن]] خالق [[ماده]] یا جهان مادی است، این‌گونه برداشت معرفت را با موضوع معرفت اشتباه می‌کند.<ref>{{پک|Bunnin|2004|ک =The Blackwell Dictionary of Western Philosophy|م = Idealism|ص =322|زبان = en}}</ref> با اصطلاحات [[فلسفهٔ صدرایی]] ایدئالیسم یعنی، برای عاقل تنها [[معقول بالذات]] یا [[نفس‌الأمر]] دارای تأصل است، زیرا علم به عالم خارج، جز از مجرای معقول بالذات ممکن نیست و عالم خارج، از این حیث که [[معقول بالعرض]] است، متعَلَّق معرفت انسانی قرار نمی‌گیرد.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۴|ک = ابن خلدون و علوم اجتماعی|ص = ۲۱۵}}</ref>

'''ایدئالیسم''' یا مینوگروی {{به آلمانی|Idealismus}} یک گرایش فلسفی است که مدّعی است موضوع واقعی [[معرفت]] [[ایده|ایده‌ها]] استند. ایدئالیسم مدّعی نیست [[ذهن]] خالق [[ماده]] یا جهان مادی است، این‌گونه برداشت معرفت را با موضوع معرفت اشتباه می‌کند.<ref>{{پک|Bunnin|2004|ک =The Blackwell Dictionary of Western Philosophy|م = Idealism|ص =322|زبان = en}}</ref> با اصطلاحات [[فلسفهٔ صدرایی]] ایدئالیسم یعنی، برای عاقل تنها [[معقول بالذات]] یا [[نفس‌الأمر]] دارای تأصل است، زیرا علم به عالم خارج، جز از مجرای معقول بالذات ممکن نیست و عالم خارج، از این حیث که [[معقول بالعرض]] است، متعَلَّق معرفت انسانی قرار نمی‌گیرد.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۷۴|ک = ابن خلدون و علوم اجتماعی|ص = ۲۱۵}}</ref>


== گونه‌های ایدئالیسم ==
== گونه‌های ایدئالیسم ==

نسخهٔ ‏۱۴ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۹

... زیرا اندیشیدن و هستی هر دو همان است.

— پارمنیدس، ۳[۱]

آرمان‌گرایی[۲] یا ایدئالیسم یا مینوگروی (به آلمانی: Idealismus) یک گرایش فلسفی است که مدّعی است موضوع واقعی معرفت ایده‌ها استند. ایدئالیسم مدّعی نیست ذهن خالق ماده یا جهان مادی است، این‌گونه برداشت معرفت را با موضوع معرفت اشتباه می‌کند.[۳] با اصطلاحات فلسفهٔ صدرایی ایدئالیسم یعنی، برای عاقل تنها معقول بالذات یا نفس‌الأمر دارای تأصل است، زیرا علم به عالم خارج، جز از مجرای معقول بالذات ممکن نیست و عالم خارج، از این حیث که معقول بالعرض است، متعَلَّق معرفت انسانی قرار نمی‌گیرد.[۴]

گونه‌های ایدئالیسم

ایدئالیسم در دوران باستان

اگر این جهان زیباست، پس بی‌گمان در ایجاد جهان آن‌چه را سرمدی است سرمشق قرار داده.

— افلاطون، تیمائوس ۲۹[۵]

تئودور گمپرتس در اثر خود با عنوان متفکران یونان نظریهٔ پارمنیدس را قوی‌ترین سلاح در دست ماتریالیست‌های باستان می‌داند در حالی که خود ِ نظریه ماده‌گرا نیست و از سوی دیگر از ستایش افلاطون، که بزرگ‌ترین مخالف ماده‌گرایی بود، از وی به عنوان «محترم‌ترین فیلسوفان پیش از وی» یاد می‌کند.[۶]

نظریهٔ او (پارمنیدس) در دامن خود، دو برادر پرورده است که دشمن یک‌دیگرند، مذهب اصالت ماده و مذهب اصالت روح، این دو ضد آشتی‌ناپذیر در حوزهٔ مابعدالطبیعه، از ریشهٔ واحدی سر بر زده‌اند یعنی مفهوم دقیق جوهر، که گرچه ابداع فیلسوفان الئایی (پارمنیدس و پیروانش) نیست ولی به دست آنان از نظریهٔ مادهٔ نخستین بدرآورده شده و عرضه گردیده است.

— تئودور گمپرتس، متفکران یونان[۷]

به نظر فردریک کاپلستون پارمنیدس را، به سبب تأثیر ِ تردیدناپذیرش در افلاطون، می‌توان به عنوان «پدر ایدئالیسم»، و افلاطون را «نخستین ایدئالیست بزرگ» توصیف کرد.[۸] از نظر افلاطون اشیاء محسوس از آن‌جهت در ایده‌ها شریک‌اند و از آن‌ها تقلید می‌کنند که ایده‌ها صًوَر اصلی اشیاء محسوس‌اند.[۹]

ایدئالیسم آلمانی

رستاخیز ایدئالیسم با کانت و در آثار وی روی می‌دهد.[۱۰] در تاریخ فلسفه دورانی را که با کانت آغاز و با فیشته، شلینگ، و هگل ادامه می‌یابد، ایدئالیسم آلمانی می‌نامند.[۱۱] هگل دستگاه فلسفی خود را دربرگیرندهٔ دستاوردهای ایدئالیسم آلمانی و به اصطلاح خود او نتیجهٔ دیالکتیکی تمامی منازل ایدئالیسم آلمانی می‌داند. فیشته نمایندهٔ ایدئالیسم درون‌ذات، نمایندهٔ تضاد جاودانهٔ من و جز-من است. شلینگ نمایندهٔ ایدئالیسم برون‌ذات است، یعنی پذیرش همانی من و جز-من در مطلق، و هگل نمایندهٔ ایدئالیسم مطلق است.[۱۲]

ایدئالیسم ترافرازنده

ایدئالیسم مصطلح من نوع کاملاً بخصوصی است ... [که] آن را ... ایدئالیسم انتقادی می‌نامم.

— ایمانوئل کانت، تمهیدات[۱۳]

کانت بنیادنگذار گونه‌ای از ایدئالیسم است که آن را «ایدئالیسم ترافرازنده (فراباشنده، استعلایی)» می‌نامد.[۱۴]

من از ایدئالیسم ترافرازندهٔ همهٔ پدیدارها این را می‌فهمم که طبق آن ما همهٔ پدیدارها را چونان تصورات محض، و نه چونان چیزهای در خود، می‌انگاریم؛ و هماهنگ با آن زمان و مکان فقط صورت‌های دریافت‌های حسی ما هستند نه آنکه تعیّناتی برای خود، یا شرایط متعلق‌هایی که چونان در خود به شمار روند.

— کانت، سنجش خرد ناب، الف ۳۶۹

کانت در توضیح تفاوت ایدئالیسم خود با ایدئالیسم برکلی توضیح می‌دهد :

سخن همهٔ ایده‌آلیست‌های واقعی، از فیلسوفان الئائی تا اسقف برکلی در این عبارت خلاصه می‌شود که : «هر شناختی که از حس و تجربه حاصل شود جز توهم هیچ نیست و حقیقت، تنها در تصورات فاهمهٔ محض و عقل است.»

— کانت، تمهیدات[۱۵]

و می‌افزاید :

بر خلاف این سخن، اصلی که حاکم بر سراسر ایده‌آلیسم من و تعیین‌کنندهٔ آن است این است که : «هر شناختی که دربارهٔ اشیاء صرفاً از فاهمهٔ محض یا عقل محض حاصل شود جز توهم هیچ نیست و حقیقت فقط در تجربه است.»

— کانت، تمهیدات[۱۵]

ایدئالیسم درون‌ذات

ایدئالیسم برون‌ذات

ایدئالیسم مطلق

فلسفه یا ایدئالیسم است‏ یا اصلاً فلسفه نیست.

— گئورگ هگل[۱۶]

وظیفهٔ فلسفه این است که وحدت اندیشه و هستی، که مفهوم بنیادی فلسفه است، خود موضوع [پژوهش] قرار گیرد و ادراک گردد؛ یعنی ذاتی‌ترین خصلت ضرورت که معقول است دریافته شود.

— هگل، سخن‌رانی‌هایی در تاریخ فلسفه، ج ۳، آغاز بخش ۳[۱۷]

ایدئالیسم اشکالی

... این قضیهٔ «من هستم»، هربار که آن را بر زبان آورم یا در ذهن تصور کنم، بالضروره صادق است.

— رُنه دکارت، تأمّلات[۱۸]

نظریه‌ٔ دکارت که وجود اعیان خارج (برابرایستاها) در مکان بیرون از ما را صرفاً گمانیک (مشکوک) و اثبات‌ناپذیر اعلام می‌دارد.[۱۹]

[او] فقط یک حکم آروینی (تجربی) واحد را بی‌چون-و-چرا می‌شمارد : «من هستم

— کانت، سنجش خرد ناب، ص. ۳۳۱

ایدئالیسم جزمی

... هیچ جوهری غیر از روح یعنی آنچه ادراک می‌کند وجود ندارد.

— جرج برکلی، رساله در علم انسانی[۲۰]

نظریهٔ برکلی که وجود اعیان خارج (برابرایستاها) در مکان بیرون از ما را کاذب و ناممکن (ناتوانستنی) اعلام داشته.[۲۱]

[او] مکان را با همهٔ شیءهایی که چونان شرطی ناگسستنی بدان‌ها پیوسته است، به منزلهٔ چیزی که فی‌نفسه ناممکن است اعلام می‌دارد، و بدین سبب شیءها را در مکان نیز همچون انگارش‌های محض می‌شمارد.

— کانت، سنجش خرد ناب ص. ۳۳۱

ایدئالیسم در سدهٔ بیستم

لئون برونشویگ به نحوی جزمی اصل بنیادی ایدئالیسم را در نظریهٔ شناخت مطرح می‌کند[۲۲] :

شناخت جهانی را می‌سازد که برای ما تنها جهان است. آن‌سوی هیچ نیست. چیزی در آن‌سوی شناخت بنابرتعریف دست‌نیافتنی و تعیین‌ناپذیر است؛ یعنی برای ما برابر است با هیچ.

— برونشویگ[۲۲]

پانویس

  1. خراسانی، نخستین فیلسوفان یونان، ۲۷۸.
  2. «آرمان‌گرایی» [هنرهای تجسمی] هم‌ارزِ «ایدئالیسم» (به انگلیسی: idealism)؛ منبع: گروه واژه‌گزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. (۱۳۷۶-۱۳۸۵). فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۵۳۱-۷۷-۱ (ذیل سرواژهٔ idealism)
  3. Bunnin, The Blackwell Dictionary of Western Philosophy, 322.
  4. طباطبایی، ابن خلدون و علوم اجتماعی، ۲۱۵.
  5. بورمان، افلاطون، ۶۵.
  6. گمپرتس، متفکران یونان، نخست:‎ ۱۹۹.
  7. گمپرتس، همان، ۲۲۶.
  8. کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۶۵.
  9. بورمان، همان، ۷۲.
  10. ستیس، فلسفهٔ هگل، ۴۱.
  11. Paul Redding، Stanford Encyclopedia of Philosophy.
  12. هیپولیت، مقدمه‌ای بر فلسفهٔ تاریخ هگل، ۱۸.
  13. کانت، تمهیدات، ۲۳۳.
  14. خراسانی، از برونو تا کانت، ۲۷۲.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ کانت، همان، ۲۳۲.
  16. طباطبایی، گفت‌وگو دربارهٔ دین و هگل.
  17. خراسانی، همان، ۲۱۵.
  18. دکارت، تأملات، ۳۷.
  19. کانت، سنجش خرد ناب، ۳۳۱.
  20. برکلی، رساله در علم انسانی، ۲۵.
  21. کانت، همان، ۳۳۱.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ بوخنسکی، فلسفهٔ معاصر اروپایی، ۶۷.

منابع

  • Bunnin, Nicholas (2004). "Idealism". The Blackwell Dictionary of Western Philosophy (به انگلیسی). Blackwell publishing.
  • Redding, Paul (2010). "Georg Wilhelm Friedrich Hegel". Stanford Encyclopedia of Philosophy (به انگلیسی) (2nd ed.). Metaphysics Research Lab, Center for the Study of Language and Information, Stanford University.