ترامپیسم: تفاوت میان نسخهها
ایمان ایرانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
جز ویکیسازی رباتیک (درخواست کاربر:Persiason)(۷.۶) >رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، انتخابات ریاست جمهوری، حمله ژاپن به پرل هاربر، شبکههای اجتماعی، هیلاری کلینتون، رؤیای آمریکایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ساخت}} {{متخصص}} '''ترامپیسم''' (به [[انگلیسی]]: Trumpism) اصطلاحی است که در حوزههای [[ایدئولوژی|ایدئولوژی سیاسی]]، هیجانات اجتماعی، سبکی از [[حکومتداری]]، [[جنبش اجتماعی]] و مکانیزمی برای کسب و حفظ [[قدرت]] بهکار گرفته میشود و ارتباط نزدیکی با اندیشهها و اعمال رئیسجمهور سابق [[ایالات متحده آمریکا]]، [[دونالد ترامپ]] دارد. ترامپیسم یا ترامپها همواره در این موارد به کار گرفته میشوند و این درحالی است که به طرفداران شخص ترامپ اصطلاح «ترامپر» اطلاق میگردد. |
{{در دست ساخت}} {{متخصص}} '''ترامپیسم''' (به [[انگلیسی]]: Trumpism) اصطلاحی است که در حوزههای [[ایدئولوژی|ایدئولوژی سیاسی]]، هیجانات اجتماعی، سبکی از [[حکومتداری]]، [[جنبش اجتماعی]] و مکانیزمی برای کسب و حفظ [[قدرت]] بهکار گرفته میشود و ارتباط نزدیکی با اندیشهها و اعمال رئیسجمهور سابق [[ایالات متحده آمریکا]]، [[دونالد ترامپ]] دارد. ترامپیسم یا ترامپها همواره در این موارد به کار گرفته میشوند و این درحالی است که به طرفداران شخص ترامپ اصطلاح «ترامپر» اطلاق میگردد. |
||
[[پرونده:President Donald J. Trump embraces the American flag at CPAC 2019.jpg |بندانگشتی |190px|[[دونالد ترامپ]] چهلوپنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۹]] |
[[پرونده:President Donald J. Trump embraces the American flag at CPAC 2019.jpg |بندانگشتی |190px|[[دونالد ترامپ]] چهلوپنجمین [[رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا]] در سال ۲۰۱۹]] |
||
اصطلاحات دقیقی که ترامپیسم را تشکیل میدهند بسیار پیچیده و بحثبرانگیز است و نمیتوان آنرا در یک چارچوب تحلیلی و تفسیری واحدی قرار داد اما بهطور کلی ترامپیسم را گونهای از سیاست آمریکایی [[راست افراطی]]، [[پوپولیسم جناح راست]] و [[نئوناسیونالیسم]] است که در برخی کشورها در دههٔ ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ رشد یافته بود. اگرچه بهطور کلی طرفداران ترامپ در یک حزب خاص محدود نمیشوند اما آنها در [[حزب جمهوریخواه|حزب جمهوری خواهان]] جناح خاصی را تشکیل دادند و مابقی در جناح مخالف قرار گرفتند. تعدادی از جمهوری خواهان مخالف ترامپ به جنبش «ترامپ هرگز» پیوستند و عدهای دیگر نیز از حزب بیرون رفتند. |
اصطلاحات دقیقی که ترامپیسم را تشکیل میدهند بسیار پیچیده و بحثبرانگیز است و نمیتوان آنرا در یک چارچوب تحلیلی و تفسیری واحدی قرار داد اما بهطور کلی ترامپیسم را گونهای از سیاست آمریکایی [[راست افراطی]]، [[پوپولیسم جناح راست]] و [[نئوناسیونالیسم]] است که در برخی کشورها در دههٔ ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ رشد یافته بود. اگرچه بهطور کلی طرفداران ترامپ در یک حزب خاص محدود نمیشوند اما آنها در [[حزب جمهوریخواه|حزب جمهوری خواهان]] جناح خاصی را تشکیل دادند و مابقی در جناح مخالف قرار گرفتند. تعدادی از جمهوری خواهان مخالف ترامپ به جنبش «ترامپ هرگز» پیوستند و عدهای دیگر نیز از حزب بیرون رفتند. |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== اصول ترامپیسم == |
== اصول ترامپیسم == |
||
ترامپیسم برای اولینبار خود را در [[کارزار ریاستجمهوری دونالد ترامپ، ۲۰۱۶|کارزار ریاستجمهوری دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶]] نشان داد. بنا به عقیدهٔ بسیاری از محققان، ترامپیسم یک رویکرد پوپولیستی است که [[ملیگرایی]] را پاسخی برای سیاست، اقتصاد و مشکلات اجتماعی میداند. این تمایلات در ترامپیسم به ترجیحات سیاستی مانند محدودیت مهاجرت، [[حمایتگرایی|حمایتگرایی تجاری]]، [[انزواطلبی]] و مخالفت با اصلاح دستمزد تبدیل میشود. به عنوان یک راه و روش سیاسی، پوپولیسم توسط هیچیک از [[ایدئولوژی|ایدئولوژیهای سیاسی]] موجود در ادبیات سیاسی هدایت نمیشود. در اینباره مشاور سابق امنیت ملی آمریکا ([[جان بولتون]]) دربارهٔ ترامپیسم گفته بود که من مخالف این هستم که گفته شود ترامپیسم در هر فلسفهٔ سیاسی میتواند وجود داشته باشد، بلکه او [ترامپ] هیچ فلسفه ای برای تصمیمات خود ندارد و اگر مردم میخواهند تلاش کنند تا یک خط مشخص را در اعمال او ترسیم کنند، در اشتباه هستند.{{سخ}} |
ترامپیسم برای اولینبار خود را در [[کارزار ریاستجمهوری دونالد ترامپ، ۲۰۱۶|کارزار ریاستجمهوری دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶]] نشان داد. بنا به عقیدهٔ بسیاری از محققان، ترامپیسم یک رویکرد پوپولیستی است که [[ملیگرایی]] را پاسخی برای سیاست، اقتصاد و مشکلات اجتماعی میداند. این تمایلات در ترامپیسم به ترجیحات سیاستی مانند محدودیت مهاجرت، [[حمایتگرایی|حمایتگرایی تجاری]]، [[انزواطلبی]] و مخالفت با اصلاح دستمزد تبدیل میشود. به عنوان یک راه و روش سیاسی، پوپولیسم توسط هیچیک از [[ایدئولوژی|ایدئولوژیهای سیاسی]] موجود در ادبیات سیاسی هدایت نمیشود. در اینباره مشاور سابق امنیت ملی آمریکا ([[جان بولتون]]) دربارهٔ ترامپیسم گفته بود که من مخالف این هستم که گفته شود ترامپیسم در هر فلسفهٔ سیاسی میتواند وجود داشته باشد، بلکه او [ترامپ] هیچ فلسفه ای برای تصمیمات خود ندارد و اگر مردم میخواهند تلاش کنند تا یک خط مشخص را در اعمال او ترسیم کنند، در اشتباه هستند.{{سخ}} |
||
مایکل کیمل با اشاره به پوپولیسم ترامپ میگوید که، ترامپیسم یک اندیشهٔ سیاسی یا ایدئولوژی نیست بلکه یک «تمایل» است. این تمایل یک خشم عادلانه است که دولت ما را به این شکل ناجور درآورده است. کیمل خاطرنشان میکند که "ترامپ شخصیت جالبی است زیرا او تمام آن چیزی را که من آن را «حق آسیب دیده» مینامیدهام، منتقل میکند. واژه ای که کیمل تعریف میکند عبارت است از این حس که مزایایی که شما معتقد بودید مستحق آن هستید توسط نیروهای غیبی بزرگ و قدرتمندی از شما سلب شدهاست. شما خود را وارث یک وعدهٔ بزرگ، رؤیای آمریکایی میدانید که حالا تبدیل به یک خیال و آرزوی غیرممکن برای وارثان این وعده شدهاست.{{سخ}} |
مایکل کیمل با اشاره به پوپولیسم ترامپ میگوید که، ترامپیسم یک اندیشهٔ سیاسی یا ایدئولوژی نیست بلکه یک «تمایل» است. این تمایل یک خشم عادلانه است که دولت ما را به این شکل ناجور درآورده است. کیمل خاطرنشان میکند که "ترامپ شخصیت جالبی است زیرا او تمام آن چیزی را که من آن را «حق آسیب دیده» مینامیدهام، منتقل میکند. واژه ای که کیمل تعریف میکند عبارت است از این حس که مزایایی که شما معتقد بودید مستحق آن هستید توسط نیروهای غیبی بزرگ و قدرتمندی از شما سلب شدهاست. شما خود را وارث یک وعدهٔ بزرگ، [[رؤیای آمریکایی]] میدانید که حالا تبدیل به یک خیال و آرزوی غیرممکن برای وارثان این وعده شدهاست.{{سخ}} |
||
زیزی پاپاچاریسی، محقق [[ارتباطات]] ، ابهام ایدئولوژیکی و استفاده از اصطلاحات و شعارهایی را که میتواند به هر معنایی باشد که حامی میخواهد آن را داشته باشد مفید است زیرا که این ابهام این خصوصیت را به او میبخشد. اینکه مردم در تعامل عاطفی قرار میگیرند به این دلیل است که آنها یک «قلاب عاطفی» پیدا کردهاند که در اطراف یک «دال باز» ساخته شدهاست که میتوانند از آن بارها و بارها استفاده کنند. بله، البته میدانید رئیسجمهور ترامپ از این دال باز استفاده کرده استو آن همان شعار «[[آمریکا را دوباره عالی کن]]» میباشد. این شعار دالی است که همه این افراد را به خود جذب میکند و باز است زیرا به همه آنها اجازه میدهد تا معانی متفاوتی را به آن اختصاص دهند؛ بنابراین این شعار برای هر شخصی که با آن ارتباط دارد معنا و کارکرد متفاوتی دارد، زیرا به اندازه کافی باز است که به مردم اجازه میدهد تا معنای خود را به آن اطلاق کنند.{{سخ}} |
زیزی پاپاچاریسی، محقق [[ارتباطات]] ، ابهام ایدئولوژیکی و استفاده از اصطلاحات و شعارهایی را که میتواند به هر معنایی باشد که حامی میخواهد آن را داشته باشد مفید است زیرا که این ابهام این خصوصیت را به او میبخشد. اینکه مردم در تعامل عاطفی قرار میگیرند به این دلیل است که آنها یک «قلاب عاطفی» پیدا کردهاند که در اطراف یک «دال باز» ساخته شدهاست که میتوانند از آن بارها و بارها استفاده کنند. بله، البته میدانید رئیسجمهور ترامپ از این دال باز استفاده کرده استو آن همان شعار «[[آمریکا را دوباره عالی کن]]» میباشد. این شعار دالی است که همه این افراد را به خود جذب میکند و باز است زیرا به همه آنها اجازه میدهد تا معانی متفاوتی را به آن اختصاص دهند؛ بنابراین این شعار برای هر شخصی که با آن ارتباط دارد معنا و کارکرد متفاوتی دارد، زیرا به اندازه کافی باز است که به مردم اجازه میدهد تا معنای خود را به آن اطلاق کنند.{{سخ}} |
||
همچنین سایر محققان و نویسندگان د. گروژهٔ کتاب «پوپولیسم» راتلج معتقدند که رهبران پوپولیست بیشتر از آنکه تابع یک ایدئولوژی خاص باشند، بهدنبال ایدهها، موضوعات و باورهایی میروند که روی مخاطبانشان تأثیر زیادی دارد به همین خاطر پوپولیستها را میتوان [[فرصتطلبی سیاسی|فرصتطلب]] و حتی [[پراگماتیست]] خواند. اگر بخواهیم این گزارهها را با شعارهای انتخاباتی ترامپ مقایسه کنیم میبینم که او نیز با سر دادن شعارها و وعدههایی با موضوع «حقوق سفیدپوستان» به روی بسیاری از کارگران تحت فشار اروپایی و سفیدپوست طبقات پایین تأثیرات فراوانی بهجای گذاشتهاست. |
همچنین سایر محققان و نویسندگان د. گروژهٔ کتاب «پوپولیسم» راتلج معتقدند که رهبران پوپولیست بیشتر از آنکه تابع یک ایدئولوژی خاص باشند، بهدنبال ایدهها، موضوعات و باورهایی میروند که روی مخاطبانشان تأثیر زیادی دارد به همین خاطر پوپولیستها را میتوان [[فرصتطلبی سیاسی|فرصتطلب]] و حتی [[پراگماتیست]] خواند. اگر بخواهیم این گزارهها را با شعارهای انتخاباتی ترامپ مقایسه کنیم میبینم که او نیز با سر دادن شعارها و وعدههایی با موضوع «حقوق سفیدپوستان» به روی بسیاری از کارگران تحت فشار اروپایی و سفیدپوست طبقات پایین تأثیرات فراوانی بهجای گذاشتهاست. |
||
=== ترامپ و احساسات طرفداران === |
=== ترامپ و احساسات طرفداران === |
||
عنصر مهم دیگر ترامپ و رویکرد وی توجه و استفاده از قدرت «احساسات» است. بسیاری از محققان معتقدند که ترامپ در طول انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۶ در آمریکا توانست احساسات و عواطف مانند حس نیاز تغییر در آمریکا در بسیاری از آمریکاییها را درک کند و با آنها همدلی داشته باشد. احساسات عنصری بود که رقبای دموکرات وی از فهم آن عاجز بودن و توان ایجاد و فهم عاطفه میان رأی دهندگان را نداشتند. |
عنصر مهم دیگر ترامپ و رویکرد وی توجه و استفاده از قدرت «احساسات» است. بسیاری از محققان معتقدند که ترامپ در طول [[انتخابات ریاست جمهوری]] در سال ۲۰۱۶ در آمریکا توانست احساسات و عواطف مانند حس نیاز تغییر در آمریکا در بسیاری از آمریکاییها را درک کند و با آنها همدلی داشته باشد. احساسات عنصری بود که رقبای دموکرات وی از فهم آن عاجز بودن و توان ایجاد و فهم عاطفه میان رأی دهندگان را نداشتند. |
||
=== ترامپ و رسانهها === |
=== ترامپ و رسانهها === |
||
{{بخش گسترش}} |
{{بخش گسترش}} |
||
استفاده ترامپ از رسانهها نیز برمبنای احساسات و عواطف طرفداران بنا شدهاست. ترامپ با استفاده از عواطف طرفداران خود در شبکههای اجتماعی |
استفاده ترامپ از رسانهها نیز برمبنای احساسات و عواطف طرفداران بنا شدهاست. ترامپ با استفاده از عواطف طرفداران خود در [[شبکههای اجتماعی]] |
||
ارتباطی بر مبنای لذت و عواطف برقرار میکرد. با این روش کاربران و طرفداران به جای توجه به درستی و صحت مطلب برمبنای همان شور و هیجان از اخبار استفاده میکردند و آن را بازها و بارها به اشتراک میگذاشتند. این همان چیزی است که جسیکا جانسون (انسانشناس) آن را «سرمایهداری ارتباطی» میخواند. در سرمایهداری ارتباطی سوژهها مجذوب و اسیر شخص منتشر کننده گیام میشوند. درهمین رابطه برایان ال اوت (محقق رسانه) میگوید که، همانطور که در فیلم پستچی گفته میشد که "کم اطلاعترین افراد را در غرب با تولید خبرهایی به شکل سرگرمی پرورش دهید"، توییتر با تولید انبوه خبرهایی که کاربران انبوه آن دست به دست میکنند درحال تولید چنین افرادی است. او در ادامه میافزاید که اگر تلویزیون به روزنامهنگاری حمله کرد، توییتر آن را کُشت. |
ارتباطی بر مبنای لذت و عواطف برقرار میکرد. با این روش کاربران و طرفداران به جای توجه به درستی و صحت مطلب برمبنای همان شور و هیجان از اخبار استفاده میکردند و آن را بازها و بارها به اشتراک میگذاشتند. این همان چیزی است که جسیکا جانسون (انسانشناس) آن را «سرمایهداری ارتباطی» میخواند. در سرمایهداری ارتباطی سوژهها مجذوب و اسیر شخص منتشر کننده گیام میشوند. درهمین رابطه برایان ال اوت (محقق رسانه) میگوید که، همانطور که در فیلم پستچی گفته میشد که "کم اطلاعترین افراد را در غرب با تولید خبرهایی به شکل سرگرمی پرورش دهید"، توییتر با تولید انبوه خبرهایی که کاربران انبوه آن دست به دست میکنند درحال تولید چنین افرادی است. او در ادامه میافزاید که اگر تلویزیون به روزنامهنگاری حمله کرد، توییتر آن را کُشت. |
||
=== پوپولیسم اقتدارگرای راست === |
=== پوپولیسم اقتدارگرای راست === |
||
بسیاری از دانشگاهیان هشدارهایی درمورد اقتدارگرایی ترامپ داده بودند. مانند فیلیپ اس گورسکی، جامعهشناس دانشگاه ییل که بیان کرده بود : انتخاب دونالد ترامپ شاید بزرگترین تهدید برای دموکراسی آمریکایی از زمان حمله ژاپن به پرل هاربر باشد. یک خطر واقعی و فزاینده وجود دارد که دولت به تدریج تبدیل به یک دولت اقتدارگرای پوپولیستی شود. ارعاب رسانهها، تبلیغات جمعی، سرکوب رأی دهندگان، جمعآوری دادگاهها و حتی ظهور شبه نظامیان مسلح - بسیاری از شرایط لازم و کافی برای تحول استبدادی به تدریج در حال ایجاد شدن است. |
بسیاری از دانشگاهیان هشدارهایی درمورد اقتدارگرایی ترامپ داده بودند. مانند فیلیپ اس گورسکی، جامعهشناس دانشگاه ییل که بیان کرده بود : انتخاب دونالد ترامپ شاید بزرگترین تهدید برای دموکراسی آمریکایی از زمان [[حمله ژاپن به پرل هاربر]] باشد. یک خطر واقعی و فزاینده وجود دارد که دولت به تدریج تبدیل به یک دولت اقتدارگرای پوپولیستی شود. ارعاب رسانهها، تبلیغات جمعی، سرکوب رأی دهندگان، جمعآوری دادگاهها و حتی ظهور شبه نظامیان مسلح - بسیاری از شرایط لازم و کافی برای تحول استبدادی به تدریج در حال ایجاد شدن است. |
||
=== نوستالژی و مردانگی از دست رفته === |
=== نوستالژی و مردانگی از دست رفته === |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=== مسیحیان ترامپیست === |
=== مسیحیان ترامپیست === |
||
براساس نظرسنجیهای خروجی انتخابات سال ۲۰۱۶، ۲۶ درصد از رأی دهندگان به ترامپ مسیحیان اوانجلیست سفیدپوست بودند. همچنین درسال ۲۰۱۷ سه چهارم از این تعداد هنوز حامی ترامپ بودند. البته سه چهارم این ایوانجلیستها به هیلاری کلینتون رای دادند ولی چیزی که از نظر گورسکی اهمیت دارد تعداد رایدهندگان نیست بلکه چرایی رای دادن است؟ پاسخ گورسکی این بود که دلیل رای دادن این تعداد از اوانجلیستها به ترامپ، ملیگرایی آنها بود. سفید پوستان انجیلی به درستی ترامپ را رئیسجمهور این آرمان خود میدانستند زیرا ترامپیسم نسخه ارتجاعی ناسیونالیسم مسیحی سفیدپوست است. |
براساس نظرسنجیهای خروجی انتخابات سال ۲۰۱۶، ۲۶ درصد از رأی دهندگان به ترامپ مسیحیان اوانجلیست سفیدپوست بودند. همچنین درسال ۲۰۱۷ سه چهارم از این تعداد هنوز حامی ترامپ بودند. البته سه چهارم این ایوانجلیستها به [[هیلاری کلینتون]] رای دادند ولی چیزی که از نظر گورسکی اهمیت دارد تعداد رایدهندگان نیست بلکه چرایی رای دادن است؟ پاسخ گورسکی این بود که دلیل رای دادن این تعداد از اوانجلیستها به ترامپ، ملیگرایی آنها بود. سفید پوستان انجیلی به درستی ترامپ را رئیسجمهور این آرمان خود میدانستند زیرا ترامپیسم نسخه ارتجاعی ناسیونالیسم مسیحی سفیدپوست است. |
||
همچنین متلکم آمریکایی، مایکل هورتون معتقد است، ترامپ گرایی مسیحی نشان دهنده تلاقی سه گرایش است که به هم پیوستهاند یعنی استثاگرایی مسیحی آمریکایی، توطئه آخرالزمانی و انجیل رفاه. استثناگرایی مسیحی معتقد است که خداوند آمریکا را سرزمینی خاص و فوقالعاده قرار دادهاست. توطئه آخرالزمانی نیز همان توطئه گروههای مختلف جهانیگرا (گلوبالیسم) است که خواهان نابودی ایالات متحده آمریکا هستند. از نظر هورتون این سه چیز به اضافهٔ کیش شخصیتی ترامپ، فرقهٔ مسیحی ترامپی را تشکیل میدهند. |
همچنین متلکم آمریکایی، مایکل هورتون معتقد است، ترامپ گرایی مسیحی نشان دهنده تلاقی سه گرایش است که به هم پیوستهاند یعنی استثاگرایی مسیحی آمریکایی، توطئه آخرالزمانی و انجیل رفاه. استثناگرایی مسیحی معتقد است که خداوند آمریکا را سرزمینی خاص و فوقالعاده قرار دادهاست. توطئه آخرالزمانی نیز همان توطئه گروههای مختلف جهانیگرا (گلوبالیسم) است که خواهان نابودی ایالات متحده آمریکا هستند. از نظر هورتون این سه چیز به اضافهٔ کیش شخصیتی ترامپ، فرقهٔ مسیحی ترامپی را تشکیل میدهند. |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
[[رده:واژگان سیاسی ایالات متحده آمریکا]] |
[[رده:واژگان سیاسی ایالات متحده آمریکا]] |
||
[[رده:واژگان سیاسی نوین ایالات متحده آمریکا]] |
[[رده:واژگان سیاسی نوین ایالات متحده آمریکا]] |
||
[[رده:ویکیسازی رباتیک]] |
نسخهٔ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۵۰
این مقاله یا بخشی از آن تحت نگارش، توسعه یا بازنویسی گسترده قرار دارد. از کمک شما در ویرایش و نگارش آن استقبال میکنیم؛ خوش آمدید. اگر این مقاله یا بخش چندین روز است که ویرایش نشده، لطفاً این الگو را حذف کنید. اگر خودتان این برچسب را در صفحه قرار دادهاید و همچنان در حال ویرایش صفحه هستید، لطفاً در زمانهایی که مشغول ویرایش هستید این الگو را با {{ویرایش}} جایگزین کنید. برای آگاهی از پارامترهای الگو روی پیوند آن کلیک کنید. این مقاله آخرین بار در ۲ سال پیش توسط FawikiPatroller (بحث | مشارکتها) ویرایش شدهاست. (روزآمدسازی زمانسنج) |
این مقاله نیازمند بررسی توسط یک متخصص است. لطفاً پارامتر دلیل یا بحث در این الگو را برای مشخصکردن مشکل مقاله استفاده کنید. |
ترامپیسم (به انگلیسی: Trumpism) اصطلاحی است که در حوزههای ایدئولوژی سیاسی، هیجانات اجتماعی، سبکی از حکومتداری، جنبش اجتماعی و مکانیزمی برای کسب و حفظ قدرت بهکار گرفته میشود و ارتباط نزدیکی با اندیشهها و اعمال رئیسجمهور سابق ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ دارد. ترامپیسم یا ترامپها همواره در این موارد به کار گرفته میشوند و این درحالی است که به طرفداران شخص ترامپ اصطلاح «ترامپر» اطلاق میگردد.
اصطلاحات دقیقی که ترامپیسم را تشکیل میدهند بسیار پیچیده و بحثبرانگیز است و نمیتوان آنرا در یک چارچوب تحلیلی و تفسیری واحدی قرار داد اما بهطور کلی ترامپیسم را گونهای از سیاست آمریکایی راست افراطی، پوپولیسم جناح راست و نئوناسیونالیسم است که در برخی کشورها در دههٔ ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ رشد یافته بود. اگرچه بهطور کلی طرفداران ترامپ در یک حزب خاص محدود نمیشوند اما آنها در حزب جمهوری خواهان جناح خاصی را تشکیل دادند و مابقی در جناح مخالف قرار گرفتند. تعدادی از جمهوری خواهان مخالف ترامپ به جنبش «ترامپ هرگز» پیوستند و عدهای دیگر نیز از حزب بیرون رفتند.
برخی از تحلیلگران معتقدند که ترامپیسم روایت جدیدی از پوپولیسم نیست بلکه باید آنرا گونهای نو از فاشیسم بدانیم و برخی دیگر نیز این نوع اندیشه را نژادپرستانه، خودکامه یا غیرلیبرال تفسیر کردهاند. درعین حال بسیاری از پژوهشگران این رویکرد را درعین داشتن تضادهایی با فاشیسم اروپایی در دههٔ ۱۹۳۰ این رویکرد را بیشباهت به آن ندانستهاند.
با اوج گرفتن این نوع جدید اندیشهٔ سیاسی، رسانهها بسیاری از سیاستمداران و حاکمان کشورهای مختلف (همچون ژائیر بولسونارو، مارین لوپن، بنیامین نتانیاهو، نارندرا مودی، رجب طیب اردوغان، رودریگو دوترته، بوریس جانسون، نایجل فاراژ، هوراسیو کارتس، ویکتور اوربان، نجیب رزاق و ماتئو سالوینی) را با برچسب «ترامپیسم» یا «ترامپ آن سرزمین» معرفی کردهاند.
اصول ترامپیسم
ترامپیسم برای اولینبار خود را در کارزار ریاستجمهوری دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ نشان داد. بنا به عقیدهٔ بسیاری از محققان، ترامپیسم یک رویکرد پوپولیستی است که ملیگرایی را پاسخی برای سیاست، اقتصاد و مشکلات اجتماعی میداند. این تمایلات در ترامپیسم به ترجیحات سیاستی مانند محدودیت مهاجرت، حمایتگرایی تجاری، انزواطلبی و مخالفت با اصلاح دستمزد تبدیل میشود. به عنوان یک راه و روش سیاسی، پوپولیسم توسط هیچیک از ایدئولوژیهای سیاسی موجود در ادبیات سیاسی هدایت نمیشود. در اینباره مشاور سابق امنیت ملی آمریکا (جان بولتون) دربارهٔ ترامپیسم گفته بود که من مخالف این هستم که گفته شود ترامپیسم در هر فلسفهٔ سیاسی میتواند وجود داشته باشد، بلکه او [ترامپ] هیچ فلسفه ای برای تصمیمات خود ندارد و اگر مردم میخواهند تلاش کنند تا یک خط مشخص را در اعمال او ترسیم کنند، در اشتباه هستند.
مایکل کیمل با اشاره به پوپولیسم ترامپ میگوید که، ترامپیسم یک اندیشهٔ سیاسی یا ایدئولوژی نیست بلکه یک «تمایل» است. این تمایل یک خشم عادلانه است که دولت ما را به این شکل ناجور درآورده است. کیمل خاطرنشان میکند که "ترامپ شخصیت جالبی است زیرا او تمام آن چیزی را که من آن را «حق آسیب دیده» مینامیدهام، منتقل میکند. واژه ای که کیمل تعریف میکند عبارت است از این حس که مزایایی که شما معتقد بودید مستحق آن هستید توسط نیروهای غیبی بزرگ و قدرتمندی از شما سلب شدهاست. شما خود را وارث یک وعدهٔ بزرگ، رؤیای آمریکایی میدانید که حالا تبدیل به یک خیال و آرزوی غیرممکن برای وارثان این وعده شدهاست.
زیزی پاپاچاریسی، محقق ارتباطات ، ابهام ایدئولوژیکی و استفاده از اصطلاحات و شعارهایی را که میتواند به هر معنایی باشد که حامی میخواهد آن را داشته باشد مفید است زیرا که این ابهام این خصوصیت را به او میبخشد. اینکه مردم در تعامل عاطفی قرار میگیرند به این دلیل است که آنها یک «قلاب عاطفی» پیدا کردهاند که در اطراف یک «دال باز» ساخته شدهاست که میتوانند از آن بارها و بارها استفاده کنند. بله، البته میدانید رئیسجمهور ترامپ از این دال باز استفاده کرده استو آن همان شعار «آمریکا را دوباره عالی کن» میباشد. این شعار دالی است که همه این افراد را به خود جذب میکند و باز است زیرا به همه آنها اجازه میدهد تا معانی متفاوتی را به آن اختصاص دهند؛ بنابراین این شعار برای هر شخصی که با آن ارتباط دارد معنا و کارکرد متفاوتی دارد، زیرا به اندازه کافی باز است که به مردم اجازه میدهد تا معنای خود را به آن اطلاق کنند.
همچنین سایر محققان و نویسندگان د. گروژهٔ کتاب «پوپولیسم» راتلج معتقدند که رهبران پوپولیست بیشتر از آنکه تابع یک ایدئولوژی خاص باشند، بهدنبال ایدهها، موضوعات و باورهایی میروند که روی مخاطبانشان تأثیر زیادی دارد به همین خاطر پوپولیستها را میتوان فرصتطلب و حتی پراگماتیست خواند. اگر بخواهیم این گزارهها را با شعارهای انتخاباتی ترامپ مقایسه کنیم میبینم که او نیز با سر دادن شعارها و وعدههایی با موضوع «حقوق سفیدپوستان» به روی بسیاری از کارگران تحت فشار اروپایی و سفیدپوست طبقات پایین تأثیرات فراوانی بهجای گذاشتهاست.
ترامپ و احساسات طرفداران
عنصر مهم دیگر ترامپ و رویکرد وی توجه و استفاده از قدرت «احساسات» است. بسیاری از محققان معتقدند که ترامپ در طول انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۶ در آمریکا توانست احساسات و عواطف مانند حس نیاز تغییر در آمریکا در بسیاری از آمریکاییها را درک کند و با آنها همدلی داشته باشد. احساسات عنصری بود که رقبای دموکرات وی از فهم آن عاجز بودن و توان ایجاد و فهم عاطفه میان رأی دهندگان را نداشتند.
ترامپ و رسانهها
این بخش نیازمند گسترش است. میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. |
استفاده ترامپ از رسانهها نیز برمبنای احساسات و عواطف طرفداران بنا شدهاست. ترامپ با استفاده از عواطف طرفداران خود در شبکههای اجتماعی ارتباطی بر مبنای لذت و عواطف برقرار میکرد. با این روش کاربران و طرفداران به جای توجه به درستی و صحت مطلب برمبنای همان شور و هیجان از اخبار استفاده میکردند و آن را بازها و بارها به اشتراک میگذاشتند. این همان چیزی است که جسیکا جانسون (انسانشناس) آن را «سرمایهداری ارتباطی» میخواند. در سرمایهداری ارتباطی سوژهها مجذوب و اسیر شخص منتشر کننده گیام میشوند. درهمین رابطه برایان ال اوت (محقق رسانه) میگوید که، همانطور که در فیلم پستچی گفته میشد که "کم اطلاعترین افراد را در غرب با تولید خبرهایی به شکل سرگرمی پرورش دهید"، توییتر با تولید انبوه خبرهایی که کاربران انبوه آن دست به دست میکنند درحال تولید چنین افرادی است. او در ادامه میافزاید که اگر تلویزیون به روزنامهنگاری حمله کرد، توییتر آن را کُشت.
پوپولیسم اقتدارگرای راست
بسیاری از دانشگاهیان هشدارهایی درمورد اقتدارگرایی ترامپ داده بودند. مانند فیلیپ اس گورسکی، جامعهشناس دانشگاه ییل که بیان کرده بود : انتخاب دونالد ترامپ شاید بزرگترین تهدید برای دموکراسی آمریکایی از زمان حمله ژاپن به پرل هاربر باشد. یک خطر واقعی و فزاینده وجود دارد که دولت به تدریج تبدیل به یک دولت اقتدارگرای پوپولیستی شود. ارعاب رسانهها، تبلیغات جمعی، سرکوب رأی دهندگان، جمعآوری دادگاهها و حتی ظهور شبه نظامیان مسلح - بسیاری از شرایط لازم و کافی برای تحول استبدادی به تدریج در حال ایجاد شدن است.
نوستالژی و مردانگی از دست رفته
نوستالژی بخش جدایی ناپذیر سیاست آمریکاست اما به گفتهٔ فیلیپ گورسکی، نوستالژی ترامپ با تمامی نوستالژیهای پیش از خود فرق دارد زیرا او ارتباط سنتی بین عظمت سیاسی و فضایل را رد میکند. در روایتهای سنتی پیوریتنی، فضلیت و اخلاقگرایی بر هر شکوه و عظمتی تقدم دارد و اصل اساسی آن نیز بازگشت به قانون است نه عظمت. اما نوستالژی ترامپ به گونه ای دیگر است. در نسخهٔ ترامپی افول ناشی از مطیع بودن است و مطیع بودن همانا نماد زنانگی است. ترامپ میخواست که بار دیگر عظمت را برقرار کند و این مهم نیز با تسلط مردانگی برقرار میگشت. پس در روایت ترامپی فضیلت به تسلط و غلبهٔ مردانگی افول میکند. نوستالژی او ریشه در این داشت که آیا در این دنیای چند فرهنگی و برابری طلب جدید جایی برای شکوه و عزت پیدا میشود؟ مسلماً در این وضعیت مردان وقتی به گذشتهٔ خود نگاه میکردند و میدیدند که چطور مرد سالاری شان از دست رفته خشمگین میشدند. پس آنها میخواستند که کشور خود را پس بگیرند، جایگاه حقیقی خود را بازیابند و مردانگی را بازسازی کنند. کیمل این رفتار را با عنوان «مردانگی سمی» توصیف میکند. کیمل از چرخش جنسیتی انتخابات سال ۲۰۱۶ شگفت زده شده بود. او فکر میکرد که ترامپ برای بسیاری از مردان عصبانی آمریکایی یک شخصیت فانتزی بود. او مردی جوان و آزاد بود که میتوانست به ارضای تمام نیازهای خود بپردازد. این مردان معتقد بودند که نظم کنونی زندگی آرمانی مردانه آنها را تحت تأثیر قرار دادهاست و حالا در این شرایط مردی آمدهاست که میگوید من میتوانم هر چیزی را که میخواهم بسازم. من میتوانم زنانی را که میخواهم داشته باشم. آنها میگویند: این پسر [ترامپ] فوقالعاده است.
ترزا وسکیو و ناتانیل شرمرهورن نیز معتقد اند چیزی که ترامپ را رئیسجمهور آمریکا کرد نه حمایت از رژیم اسرائیل نژادپرستی، همجنسگرایی یا بیگانه هراسی بودهاست بلکه «هژمونی مردانه» بودهاست. هژمونی مردانه همان نوستالژی روزهای تسلط جنس مردانه بود، روزهایی که نظم جنسیتی نابرابر حاکم بود.
مسیحیان ترامپیست
براساس نظرسنجیهای خروجی انتخابات سال ۲۰۱۶، ۲۶ درصد از رأی دهندگان به ترامپ مسیحیان اوانجلیست سفیدپوست بودند. همچنین درسال ۲۰۱۷ سه چهارم از این تعداد هنوز حامی ترامپ بودند. البته سه چهارم این ایوانجلیستها به هیلاری کلینتون رای دادند ولی چیزی که از نظر گورسکی اهمیت دارد تعداد رایدهندگان نیست بلکه چرایی رای دادن است؟ پاسخ گورسکی این بود که دلیل رای دادن این تعداد از اوانجلیستها به ترامپ، ملیگرایی آنها بود. سفید پوستان انجیلی به درستی ترامپ را رئیسجمهور این آرمان خود میدانستند زیرا ترامپیسم نسخه ارتجاعی ناسیونالیسم مسیحی سفیدپوست است.
همچنین متلکم آمریکایی، مایکل هورتون معتقد است، ترامپ گرایی مسیحی نشان دهنده تلاقی سه گرایش است که به هم پیوستهاند یعنی استثاگرایی مسیحی آمریکایی، توطئه آخرالزمانی و انجیل رفاه. استثناگرایی مسیحی معتقد است که خداوند آمریکا را سرزمینی خاص و فوقالعاده قرار دادهاست. توطئه آخرالزمانی نیز همان توطئه گروههای مختلف جهانیگرا (گلوبالیسم) است که خواهان نابودی ایالات متحده آمریکا هستند. از نظر هورتون این سه چیز به اضافهٔ کیش شخصیتی ترامپ، فرقهٔ مسیحی ترامپی را تشکیل میدهند.
روش اقناعگری
آرلی هوچیلد، جامعهشناس، فکر میکند که موضوعات احساسی در خطابههای ترامپ اساسی است و مینویسد که، سخنرانیهای او برانگیزانندهٔ سلطه، شجاعت، شفافیت، غرور ملی و ارتقاء شخصی است. این سخنرانیها الهام بخش میباشد و عواطف شخصی مستمعین را تحریک میکند. هوچشیلد میافزاید که باید ترامپ را به راستی «نماینده احساسات» بنامیم.
منابع
مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Trumpism». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۱.
- ترامپیسم
- پوپولیسم دست راستی در ایالات متحده آمریکا
- دونالد ترامپ
- روانشناسی سیاسی
- روشنفکرستیزی
- سیاست هویت در ایالات متحده آمریکا
- سیاستهای راست تندرو در ایالات متحده آمریکا
- سیاستهای ضدمهاجرت در ایالات متحده
- مکاتب و ایدئولوژیهای سیاسی گرفتهشده از نام افراد
- ملیگرایی آمریکایی
- مناقشههای دوران زمامداری ترامپ
- مناقشههای دونالد ترامپ
- واژگان سیاسی ایالات متحده آمریکا
- واژگان سیاسی نوین ایالات متحده آمریکا